131روزگی
*16.05.93* *15:32* *4ماه و 7 روز* *131روزگی* عزیزم امروز 5شنبه ست.اومدم برات از 5شنبه ی هفته ی قبل بگم که رفتیم اصفهان.شما خانوم و آروم عقب سرجات خوابیده بودی.بیدار میشدی شیر میخوردی بازی میکردی میخوابیدی.وقتی رسیدیم اصفهان رفتیم خونه خاله عصرشم مامانمو خاله نگین و مامان بزرگم با هواپیما میرسیدن. کلا شما آروم بودی اون شب نفیسه اومد و شما رو کنار امیرعلی گذاشتیمو عکس گرفتیم. فردا شبش با هم رفتیم رستوران شب نشین.بازم مثل همیشه خانوم و آروم بودی تا مامان بابا شامشونو بخورن بعدشم کلی عکس با هم گرفتیم. شنبه شب واسه ی شام خونه نفیسه دعوت بودیم.رفتیم خیابون فلسطین و سیسمونی ها رو دیدیم.مامانم برات یه قصری گرفت م...