آیلین جونآیلین جون، تا این لحظه: 10 سال و 1 ماه و 17 روز سن داره

(*◕‿◕)مینویسم برای پاره ی تنم(*◕‿◕)

بی تابی برای دندون

* 93.10.16 * *19:34* سه شنبه *9ماه 7روز* دختر شیرینم این هفته ای که گذشت هفته ی خوبی برای تو نبود.دو روز اول تب شدید کردی که حسابی نگران شدم با استامینوفن تبتو کنترل کردم تا اینکه تبت رفت.افتادی باز رو دندون.درد،گریه،جیغ،بی تابی،بی خوابی،بد اشتهایی.بمیرم برات گلم.نبینم دردتو.نبینم عذابتو. همش میخوام یه چیزی رو محکم گاز بگیری.شیر نمیخوری.روزی یک دو بار شکمت اسهالی کار میکنه.همش نق،گریه،بی تابی،گاز. بردمت دکترت وزنت 9کیلو بود گفت میخواد دندون از بالا و پایین در بیاره.از بالا که نوبت نیش هات هستن. همیشه گفتن نیش ها سخته فکر نمیکردم تا این حد سخت باشه. الان که مینویسم حال و روزت خیلی بهتره خداروشکر....
16 دی 1393

258روزگی

  *21.09.93* *20:25* *جمعه *8ماه و 12روز**258روزگی* دختر نازم حس میکنم ماه هاست برات ننوشتم.چون خیلی چیزها برای نوشتن داشتمو نمیدونم چی بودن! با آهنگ نی نای نای میکنی. خیلی خوب دس دسی میکنی. زبونتو سقف دهنت میزاریو با صدا پایین میاری. خیلی خیلی شیطون شدی و یه جا بند نمیشی. همش در حال گرفتن چیزی برای ایستادن هستی. یا روی زانوهات میشنی یا پاهات رو کنار رون هات میزاری و میشینی. مثل همیشه خوش خنده هستی. یکم دیگه موفق میشی سیم موس لپ تاپ رو کاملا قطع کنی! لپ تاپ ازت آسایش نداره بس که شما هم میخوای مثل مامانی دکمه بزنی.کلی چیز جدید دارم ازت یاد میگیرم. یهو ...
18 آذر 1393

238روزگی×

*1.9.93* *15:34* شنبه *7ماه و 22 روز* *238روزگی* گل مامان بمیرم برات که حسابی برای دندونات اذیتی.همش گریه و نق و بیخوابی.هر چی دستت میاد میخوای بزاری دهنت تا روی لثه هات فشار بدی. یه هفته ای میشه هم دست میدی هم بای بای میکنی.تازه وقتی نگات میکنم و بوس میکنم تو هم با دهنت صدای بوسو در میاری.لباتو رو هم میزاری و با صدا باز میکنی. سوپ رو خیلی دوست داری.میوه میشه فقط بهت سیب و لیمو و هویج بدم.که هر سه خوب میخوری.مرکبات تا یه سال ممنوعه ولی لیمو آزاده،که عاشقشی.آب هویج رو با ولع میخوری.سیب رو به زور ولی هر جوریه میخوری. سرما خورده بودی بهت شلغم دادم دوست داشتی.آب شلغم دادم با اینکه صورتتو جمع میکردی ولی ب...
1 آذر 1393

7ماهو نیم×دندون ششم بالا

*24.08.93* *23:45* *7ماه و 15 روز* *231 روزگی* دختر گل مامان امروز دومین دندون بالا بین وسط و نیشت دراومد.بالا سمت چپ. از وقتی که این دندون های بالات در اومده خیلی داری بیتابی میکنی.همش در حال گریه کردن و نق زدنی. 5روزه سرماخوردی.آب ریزش شدید گاهی عطسه و سرفه.نمیدونم بخاطر دندونته یا سرماخوردگیه. امیدوارم هر چی هست زود خوب بشی گل دخترم. خیلی خوب میشینی.خیلی خوب دست میزنی.خیلی قشنگ ماما و بابا میگی و ما رو از هم تشخیص میدی.همش در حال بلند شدن و ایستادن هستی البته با کمک مبل،روروئک،پاهای مامانی،در،دیوار،اجاق گاز و .... و همچنان تصمیم نداری دٌدٌ بگی. ...
25 آبان 1393

225روزگی×دندون چهارم و پنجم

*18.08.93* *2:28* یک شنبه   (چون ساعت از 12گذشته تاریخ فردا رو زدم) *7ماه و 9 روز* *225روزگی* عزیزم نیم ساعت پیش چهارمین دندونتو دیدم. اینطور که از روبرو نگات میکنم دندون وسط بالا چپ.مبارکه. دندون بغلیش یعنی وسط بالا راست هم در شرف در اومدنه. فردا نوشت: *18.08.93* *15:27* یک شنبه عزیز دلم اون یکی دندونتم امروز جوونه زد.الان دوتای وسط بالا با هم هستن.  ...
18 آبان 1393

221 روزگی×دس دسی

*14.08.93* *15:26* چهارشنبه *7ماه و 5روز* *221 روزگی* دیروز عاشورا بودو من و شما خونه مامان بزرگم رفتیم.عصر دایی هادی گفت آیلین دس دسی میکنه نگاه کردم دیدم راست میگه.امروزم دیدم خودت داری دست میزنی. نمیدونستم وقتش کی هست وگرنه خودم باهات تمرین میکردم که زودتر از این دست بزنی.   ...
14 آبان 1393

7ماه و1روز×ماما و بابا-دندون سوم

*10.08.93* *2:28* شنبه *7ماه و 1روز* *217روزگی* نازنینم دیروز صبح با مامان راضیه بردیمت مراسم شیرخوارگان،تو بارداریم نذر سلامتیت کرده بودم.مراسم خوب و قشنگی بود.شما هم مثل همیشه خانوووم و آروم بودی.بعضی از جاها که با سوز مداحی میکردن بغضت میگرفت.ولی اخرای مراسم خوابت برد. دیروز عصر بابایی یه دندون تو دهنت کشف کرد!من همیشه منتظر دندون بغلیش بودم ولی ظاهرا دندون بالا بین وسط و نیشت اول در اومده.(بالا سمت راست).این طور که از اندازه ش معلومه 4-5زوره در اومده و ما متوجه نشدیم.فکر کنم دلیل بی تابیتم همین بوده. دیشب داشتی بازی میکردی یه بار گفتی بابا.خیلی واضح و قشنگ.دیگه هم نگفتی. امروز صبح وقتی از خوا...
11 آبان 1393