آیلین جونآیلین جون، تا این لحظه: 10 سال و 1 ماه و 17 روز سن داره

(*◕‿◕)مینویسم برای پاره ی تنم(*◕‿◕)

بی تابی برای دندون

1393/10/16 16:20
نویسنده : مامانی
153 بازدید
اشتراک گذاری

* 93.10.16 * *19:34* سه شنبه

*9ماه 7روز*

دختر شیرینم این هفته ای که گذشت هفته ی خوبی برای تو نبود.دو روز اول تب شدید کردی که حسابی نگران شدم با استامینوفن تبتو کنترل کردم تا اینکه تبت رفت.افتادی باز رو دندون.درد،گریه،جیغ،بی تابی،بی خوابی،بد اشتهایی.بمیرم برات گلم.نبینم دردتو.نبینم عذابتو.

همش میخوام یه چیزی رو محکم گاز بگیری.شیر نمیخوری.روزی یک دو بار شکمت اسهالی کار میکنه.همش نق،گریه،بی تابی،گاز.

بردمت دکترت وزنت 9کیلو بود گفت میخواد دندون از بالا و پایین در بیاره.از بالا که نوبت نیش هات هستن. همیشه گفتن نیش ها سخته فکر نمیکردم تا این حد سخت باشه.

الان که مینویسم حال و روزت خیلی بهتره خداروشکر.

دیروز بردمت بهداشت قدت 72وزنت 8500دور سرت 43بود.بس که کم اشتها شدی نیم کیلو کم کردی تو این به هفته.

از خودت بگم که حسابی شیطون و باهوش شدی.همش در حال رفتن به این طرف و اون طرفی.

همش از خودت صدا در میاری و نمیدونم چی میگی!

بابا یادت داد دستشو مثل تفنگ میکنه بهت میگه پیشوووو تو هم خودتو پهن میکنی زمین.دو باره بلند میشی و با صدا باز خودتو پرت میکنی زمین.قربونت برم هر کاری میکنیم زود یاد میگیری.

برات تاب بستیم تا بهت میگیم تاب تابت کو؟نگاش میکنی.چند روزی درش اوردیم وقتی بهت میگفتیم کو؟ سقف رو که تاب به قلابش گیر بود نگاه میکنی.

وقتی بهت میگم الو کن تلفن رو برعکسی میگیری در گوشت.

تو اینترنت خونده م 9ماهگی تلفن بدید دست نی نی هاتون.منم تا خوندم زودی پاشدم تلفنتو دادم دستت.به قدری باهاش ذوق کردی که نمیتونستی خودتو کنترل کنی.همش میخندیدی باهاش بازی میکردی ذوق زیادی کار دستت داد و پرتش کردی و موزیک تلفنت قطع شد.

همش میری سراغ میز تلویزیون منم مجبور شدم خالیش کردم کار دست خودت ندی.تمام مجسمه و تزییناتشو برداشتم.

همش دوست داری دستتو به جایی بگیری و به ایستی.

راستی عین مامانت عاشق گوشتی.با این که کم اشتها شدی و شیر نمیخوردی ولی ماهیچه رو خوب خوردی.منم دارم همش بهت ماهیچه میدم تا جون بگیری و تقویت شی.

یاد گرفتی بوس میکنی.وقتی بهت میگیم بوس کن با لبات حالتشو صدا دار انجام میدی.ولی هنوز بلد نیستی لپمونو بوس کنی.

فردا نوشت:

صدات میکنم ایلین؟ جواب میدی اووووم . میگم اوم نه بله.جادرجا گفتی بته!بحای ل با ت گفتی بله.

قربون هوشت بشه مامان.

با انگشت اشاره میکنی به چیزی که میخوای.

قربونت بره مامان نازی کردن هم یاد گرفتی.تا بهت میگیم نازی کن با دستت میکشی رو صورت یا دستمون.

پسندها (1)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)