آیلین جونآیلین جون، تا این لحظه: 10 سال و 1 ماه و 18 روز سن داره

(*◕‿◕)مینویسم برای پاره ی تنم(*◕‿◕)

عزیزمی!

1392/12/10 13:31
نویسنده : مامانی
171 بازدید
اشتراک گذاری

*92/12/05*

7 ماه و 15 روز * * ٣٣هفته و ٤روز*

عزیز مامان سلام.دکتر بودمو گفت هیچ مشکلی نداریم.نه من نه تو.خداروشکر که خوب و سالمی مامانی.ولی کمی نگرانم آخه دکترم گفت موقع زایمانم حج عمره تشریف داره!!! خدا بخیر بگذرونه. قراره آخر اسفند برم ببینه میتونم طبیعی زایمان کنم یا نه.

عزیزم یه مدته خیلی سکسکه میکنی ته دلم ذوق میکنم هاااا خیلی کیف میکنم ولی دروغ چرا دلم برات میسوزه،همش میگم حتما مثل ما‌ آدم بزرگا اذیت میشی.

مامانیو بابایی برای عیدی امسالت یه آویز ون یکاد گرفتن،امیدوارم هیمشه از چشم بد در امان باشی مامانی.اولین طلا تو از مامان و بابا هدیه میگیری.

شکمم به ١٠٠ سانت رسیده و وزنم به ٦٥! کم کم زیر شکم و پهلوم داره ترک بر میداره.

عزیزم تو بارداری از نظر خوراک خیلی رعایت کردم،سعی کردم هر چی که برات مضره رو نخورم، حتی بحاطر سرب لوازم آرایشی این مدت آرایش نکردم.امیدوارم همه این رعایت کردن ها نتیجه بده. خیلی کاهو خوردم پس باید پر مو باشی،برات هر روز قرآن میخونمو خرما میخورم پس باید باهوش و صبور باشی.

خیلی دلم تنگه برات،کی بشه وقتش بشه و به آغوشم بیای.باورت نمیشه مامانی حسابی بغضم گرفته از دلتنگی،دلم میخواد زودی وقتش بشه و یه دل سیر نگات کنم.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)