مامان شدم
92/05/19
دیشب( ساعت ۱:۳۰ )فهمیدم تو دل مامان هستی،نمیدونی چقدر خوشحالم جیگر گوشه ی مامان.
ببین خدا چقدر دوستم داره که گذاشته لذت مادر بودن رو بچشم.این چیز کمی نیست.
عزیزم نمیدونی با اینکه الان یک ماهت بیشتر نیست چقدر برای به آغوش کشیدنت دارم لحظه شماری میکنم.
میدونستی کنجد بابایی؟ بابا همش مراقبته،هر چی میخورم میگه باید یه ذره بیشتر بخوری که کنجدمم بخوره.
نهار خونه ی مامان جون بودیم خاله مرضیه رو دعوت کرده بود.برنج و قرمه سبزی خوردم،بابایی دو تا دونه لوبیا گذاشته توی قاشقم میگه برای کنجدنیومده حسابی تو دلمون خودتو جا کردی جیگر گوشه م.
امیدوارم همیشه سالم و سلامت باشی و پدر و مادر لایقی برات باشیم.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی