169 روزگی

*23.06.93* *17:37* یک شنبه

*5 ماه و 14 روز* 169 روزگی*

سینه خیز رفتنت خیلی بهتر  و سریع تر شده.همش دور میزنی دنبال سوژه ت میری.از دیروز وقتی سینه خیزی دست و پات رو شق میکنی وخودتو بالا میبری.دو بار هم دیدمت حالت چهار دست و پا ایستاده بودی.

امروز رفتی سر وقت میز تلویزیون و ماشین بابایی رو برداشتی که به موقع بهت رسیدم.

جمعه هم من و بابایی شام میخوردیم که دیدیم دو دستت توی غذامونه!

دیگه شیطنتت شروع شده دختر گلم وباید بیشتر از قبل مراقبت باشیم.

تا ازت چشم بر میداریم یا کاغذ دستته یا دستمال خورد شده تو دهنت!خیلی این دو مورد رو دوست داری.نه ببخشید 4مورده!موبایل و کنترل رو فراموش کرده بودم!

از روروئک بگم:که هنوز نمیتونی جلو بری ولی با اسباب بازی هاش ،ارتباط برقرار کردی و میدونی با هر کدوم باید چه رفتاری نشون بدی.

بسیاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااار بیشتر از قبل خنده رو تشریف داری و زیاد بهانه گیری نمیکنی.

این قد خوبی دلم نمیاد بنویسم اذیتم میکنی!دلت نمیاد بگم نمیزاری بخوابم!آخه اینقد خوبی که با وجود خستگی که دارم به چشمم نمیاد.میدونم بخاطر دندونته که نق میزنی!میدونم واسه اینه که میخوای همش تو بغلم باشی!تا میخوابی با نق بیدار میشی و تو بغلم آروم میشی ولی دخترم بخدا دیگه بازو ندارم ! بس که شما مدت طولانی رو سینه م خوابی ؛تا سینه مو در میارم بیدار میشی.دلم نمیاد تکونت بدم چون خوابت سبکه.تو روز هم که زیاد نمیخوابی.میگم اینطوری لااقل خسته گیت در بیاد.

راستی همچنان نمیتونی بشینی و از یه طرف سقوط میکنی.

شب نوشت:

شما عصر خوابیده بودی وقتی بیدار شدی نق میزدی منم دیدم هنوز گیجی یه شیشه شیر گذاشتم دهنت و یه دستمال مثل همیشه رو چشمات که بخوابی  رفتم تو حیاط باغچه رو آب دادم وقتی اومدم دیدیم آرومی صدایی ازت نیست.گفتم حتما خوابی،ولی اومدم یه نگاه بهت بندازم که خیالم راحت بشه ازت.دیدم یه چیز سفید زیر لبته فکر کردم شیر بالا آوردی که دیدم نخیر!دستمالو ریز کردی خوردی!کلی زدم تو کمرت تا یه تیکه دستمال از دهنت افتاد رو پام.

امشب یه حرکت خیلی کوچیک به روروئک دادی فکر کنم کم کم بتونی کمی حرکتش بدی.

بعدا نوشت:

تو این سن هم منو دیگه از بقیه تشخیص میدی هم کنترلت رو دستات کامل شده راحت دسته ی جغجغه تو میگیری.