13روزگی

**٢٢.٠١.٩٣*

*13 روز و 9 ساعت و 5 دقیقه *

گل مامان از دیروز خنده هات پیشرفته شده و دهن باز میخندی،وقتی اون لثه های نازت میوفته بیرون حسابی خوردنی میشی.هم اینکه لباتو غنچه میکنی صدا در میاری.

دیروز صبح چشمت سرما خورد سریع دکتر بردیمت بهت قطره و پماد داد, امروز خداروشکر خیلی بهتر شدی.ظاهرش خوب شده ولی تا 5روز داروتو ادامه میدیم تا کاملا خوب بشی.

امروز مامان بابام برای نهار دعوتمون کرده بود گفت میخوام دخترمو پاگشا کنم!وقتی هم که رفتیم بهت یه اسباب بازی با نمک داد,اونجا هم خوب بود حسابی خوش گذشت،خیلی مامان بزرگم دوستت داره، هم وقتی تو شکمم بودی بهت عیدی داد هم به روز تو عید که نهار خونشون بودیم برات یه بشقاب و یه قاشق کوچیک آورده بود رو سفره,گفت باید دخترمون بشقابش رو سفره باشه, همشم میگفت تو ظرف غذا بگیر دخترم بخوره منم یه کم خوردم دلش خوش بشه. یعنی از تو باداری همش هواتو داره مامانی.

راستی هر کس زنگ میزنه میگه شنیدم ماشالله دحترت خیلی ناز همه میگن به مامانش رفته. بماند من چه قندی تو دلم آب میشه ولی روزی هزار مرتبه خدارو شکر میکنم که بهم دختر سالم و نازی مثل تو داده.

بس که همه میگن به من رفتی‌،مامانم آلبوم عکس هامو آورد،به قول مامانم انگار ازت عکس گرفته بودن گذاشتن تو آلبوم من!به شدت الانت شبیه نوزادی خودمه.

عزیز مامان فقط سلامتتو از خدا میخوام،امیدوارم همیشه ی همیشه شاد و سرزنده و سلامت باشی.